Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@13:32:22 GMT

درس‌هایی از کارنامه حیرت‌انگیز اقتصاد آمریکا

تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۳۰۱۵۹

درس‌هایی از کارنامه حیرت‌انگیز اقتصاد آمریکا

هفته نامه اکونومیست در سرمقاله شماره جدید خود به بررسی کارنامه اقتصادی حیرت انگیز آمریکا پرداخته و نوشته است: بزرگترین اقتصاد جهان، بیش از پیش از همتایان خود جلو افتاده است.

به گزارش اکوایران، در سرمقاله شماره ۱۵ آپریل سال ۲۰۲۳ آمده است، آمریکا همچنان ثروتمندترین، مولدترین و نوآورترین اقتصاد بزرگ جهان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تسلط آمریکا بر جهان ثروتمند شگفت انگیز است و امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است تا دلایل موفقیت طولانی مدت این کشور را مرور کنیم.

اگر آمریکایی‌ها از هر جناح سیاسی بتوانند روی یک چیز توافق کنند، این است که اقتصاد در هم شکسته است. دونالد ترامپ که کشورش را در حال افول می‌دید، با وعده بزرگ کردن دوباره آمریکا به قدرت رسید. پرزیدنت جو بایدن ۲ تریلیون دلار برای بازسازی اقتصاد هزینه می‌کند، به این امید که آن را بهتر بسازد. آمریکایی‌ها نگران هستند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که نزدیک به چهار پنجم مردم معتقدند که وضعیت فرزندانشان بدتر از آن‌ها خواهد بود؛ این بیشترین میزان از زمان شروع نظرسنجی در سال ۱۹۹۰ است که تنها حدود دو پنجم مردم ناامید بودند. آخرین باری که بسیاری فکر می‌کردند اقتصاد در چنین وضعیت وحشتناکی است، در زمان بحران مالی جهانی بود.

داستان یک موفقیت خیره کننده

این اضراب و دل واپسی، داستان یک موفقیت خیره کننده را پنهان میکند؛ یکی از عملکرد‌های بادوام، اما نادیده گرفته شده.

آمریکا همچنان ثروتمندترین، مولدترین و نوآورترین اقتصاد بزرگ جهان است. با تعداد قابل توجهی از معیارها، همتایان خود را بیش ازپیش، پشت سر می‌گذارد.

تسلط آمریکا بر جهان ثروتمند شگفت انگیز است

با آشناترین معیار موفقیت اقتصادی شروع کنیم: تولید ناخالص داخلی.

در سال ۱۹۹۰، آمریکا یک چهارم تولید جهان را بر اساس نرخ مبادلات بازار به خود اختصاص داد. ۳۰ سال بعد، این سهم تقریباً بدون تغییر باقی مانده، حتی با اینکه چین نفوذ اقتصادی به دست آورده است. تسلط آمریکا بر جهان ثروتمند شگفت انگیز است. امروز، ۵۸ درصد از تولید ناخالص داخلی (G۷ هفت کشور بزرگ صنعتی جهان) را تشکیل می‌دهد، در حالی که این رقم در سال ۱۹۹۰، ۴۰ درصد بود.

بررسی قدرت خرید نشان می‌دهد که تنها آن‌هایی که در کشور‌های فوق العاده ثروتمند نفتی و قطب‌های بزرگ مالی هستند از درآمد بالاتری نسبت به آمریکا برای هر نفر برخوردارند. متوسط درآمد‌ها در آمریکا، خیلی سریعتر از اروپای غربی یا ژاپن رشد کرده است. مثلا درآمد متوسط در می‌سی سی پی، فقیرترین ایالت آمریکا، از پنجاه هزار دلار فراتر می‌رود یعنی بالاتر از فرانسه.

آمریکایی‌ها پربازده‌تر از اروپایی‌ها و ژاپنی‌ها

آمار‌ها برای بسیاری از عناصر رشد نیز به همان اندازه چشمگیر است. آمریکا تقریباً به اندازه یک سوم کارگران بیشتری نسبت به سال ۱۹۹۰ دارد، در مقایسه با یک دهم در اروپای غربی و ژاپن. شاید تعجب آور باشد که تعداد بیشتری از کارگران دارای مدارک لیسانس و فوق لیسانس هستند. درست است، آمریکایی‌ها به طور متوسط ساعت‌های بیشتری از اروپایی‌ها و ژاپنی‌ها کار می‌کنند، اما بهره وری آن‌ها به طور قابل توجهی بالاتر از اروپایی‌ها و ژاپنی هاست.

شرکت‌های آمریکایی بیش از یک پنجم از حق اختراع‌های ثبت شده در خارج از کشور را در اختیار دارند که بیشتر از مجموع چین و آلمان روی هم است. تمام پنج شرکت بزرگ تحقیق و توسعه (R&D) آمریکایی هستند. در سال گذشته آن‌ها ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده اند. مصرف کنندگان در سرتاسرجهان از نوآوری‌های آن‌ها در همه چیز از لپ تاپ و آیفون گرفته تاچت بات‌های با هوش مصنوعی بهره برده اند.

سرمایه‌گذارانی که در سال ۱۹۹۰، ۱۰۰ دلار در s&p ۵۰۰ سرمایه‌گذاری کرده بودند، امروز بیش از ۲۰۰۰ دلار خواهند داشت؛ یعنی چهار برابر بیشتر از درآمدی که اگر در جای دیگری در جهان ثروتمند سرمایه‌گذاری می‌کردند، درآمد داشتند.

یکی از دلایل این موضوع این میتواند باشد که هزینه‌های آمریکا برای منفعت‌های اجتماعی و شبکه‌های حمایتی، تا حد زیادی کمتر از سایر کشور‌ها است. اما این بخش‌ها در سال‌های اخیر اروپایی‌تر شده‌اند و با رشد اقتصاد، حتی سریع‌تر نیز رشد کرده‌اند. اعتبارات مالیاتی برای کارگران و کودکان سخاوتمندانه‌تر و بیمه درمانی برای فقیرترین افراد، به ویژه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، گسترش یافته است. همچنین درآمد واقعی برای یک پنجم فقیر آمریکا از سال ۱۹۹۰ تا کنون ۷۴ درصد افزایش یافته است؛ بسیار بیشتر از بریتانیا.

درس‌هایی برای جهان

برای کل جهان، عملکرد آمریکا در مورد رشد درس‌های زیادی دارد.

یک درس این است که اندازه مهم است. آمریکا از مزیت بازار مصرف بزرگی برخوردار است که هزینه‌های تحقیق و توسعه را بر روی آن پخش می‌کند. همچنین بازار سرمایه عمیقی دارد که از طریق آن تأمین مالی می‌کند. فقط چین و شاید روزی هند می‌توانند به چنین مقیاسی برسند. کشور‌های دیگر به دنبال تقلید از آن هستند، اما حتی آن‌هایی که در اروپا هستند، برای تبدیل شدن به یک بازار واحد واقعی هنوز در تقلا اند. تفاوت در قوانین ورشکستگی و شرایط قرارداد، همراه با انواع موانع نظارتی، جلوی بانکداران، حسابداران و معماران را از ارائه خدمات در سراسر مرز‌ها را می‌گیرد.

اندازه و کیفیت نیروی کار نیز مهم است. آمریکا دارای جمعیت جوان‌تر و نرخ باروری بالاتر نسبت به سایر کشور‌های ثروتمند بود. این موضوع ممکن است در جا‌های دیگر به راحتی قابل جبران نباشد، اما کشور‌ها حداقل می‌توانند از سهم بالای مهاجران آمریکا الهام بگیرند. در سال ۲۰۲۱، ۱۷ درصد از نیروی کار آمریکا را مهاجران تشکیل می‌دادند. این نرخ در ژاپن پیر، کمتر از ۳ درصد است.

درس دیگر ارزش پویایی است. راه اندازی یک بیزینس در آمریکا آسان است، همانطور که بازسازی آن از طریق ورشکستگی آسان است. انعطاف‌پذیری بازار کار به اشتغال کمک می‌کند تا با الگو‌های تغییر تقاضا سازگار شود. در حال حاضر بسیاری از کارگران آمریکایی که در آغاز سال از آلفابت و سایر شرکت‌های فناوری اخراج شده‌اند، مهارت‌های مورد نظر خود را در جای دیگری به کار می‌گیرند یا کسب‌وکار خود را راه‌اندازی می‌کنند. در مقابل، در قاره اروپا، شرکت‌های فناوری هنوز در حال مذاکره بر سر اخراج هستند و ممکن است در آینده دوباره به استخدام آن‌ها در آنجا فکر کنند.

آمریکایی‌ها باید به عملکرد اقتصاد دوباره اطمینان کنند. اگر تاریخ گواه باشد، استاندارد‌های زندگی برای نسل بعدی همچنان بالا خواهد رفت، حتی اگر کشور هزینه‌های کربن زدایی اقتصاد را متحمل شود. با این حال هنوز سایه‌هایی از ابهام وجود دارد. افزایش درآمد پس از مالیات طبقه متوسط کمتر از فقیرترین و ثروتمندترین اقشار جامعه بوده است. گروهی از مردم در روز‌های سختی قرار گرفته اند. سهم مردان آمریکایی در سن کار که سر کار نیستند سال هاست که در حال افزایش است؛ بیشتر از بریتانیا، فرانسه و آلمان.

امید به زندگی در آمریکا به طرز شرم آوری از دیگران در جهان ثروتمند پایین‌تر است. عمدتاً به دلیل آنکه تعداد زیادی از جوانان که در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر و خشونت با اسلحه جان خود را از دست می‌دهند. معمولا هنگامی که اقتصاد به طور کلی در حال رشد است، مقابله با چنین مشکلاتی باید آسان‌تر باشد. اما سیاست‌های سمی آمریکا کمکی نمی‌کند.

علاوه بر این، هرچه آمریکایی‌ها فکر کنند اقتصادشان نیاز به اصلاح دارد، احتمال اینکه سیاستمدارانشان ۳۰ سال آینده را به هم بریزند، بیشتر می‌شود.

اگرچه باز بودن آمریکا برای شرکت‌ها و مصرف‌کنندگانش رفاه به ارمغان آورد، هم آقای ترامپ و هم بایدن به حمایت‌گرایی روی آوردند. سیاست‌های در قبال مهاجرت سمی شده است. یارانه‌ها می‌توانند در کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاری در مناطق محروم را تقویت کنند، اما انگیزه‌های بازار برای نوآوری را کاهش می‌دهند. در درازمدت، آن‌ها همچنین لابی گری‌های بیهوده و مخرب را تقویت خواهند کرد. ظهور چین و نیاز به مبارزه با تغییرات آب و هوایی، هر دو آمریکا را با چالش‌های جدیدی مواجه می‌کند. درست به همین دلایل لازم است که بیش از پیش به یادآوریم که چه چیز باعث عملکرد بلندمدت و موفق آمریکا شده است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: اقتصاد جهانی آمریکا جهان ثروتمند آمریکایی ها سال ۱۹۹۰ کشور ها شرکت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۳۰۱۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا فلسطین طی ۷ ماه جنگ همواره اصلی‌ترین موضوع جهانی بوده است؟

 جنگ طوفان الاقصی ۷ ماه قبل آغاز شد، اما از آن زمان تاکنون مساله نخست جهان بوده است. هیچ اتفاقی باعث نشده تا تمرکز جهانی از سرزمین‌های اشغالی خارج شود. این تمرکز به شکل دو‌سویه از سمت ملت‌ها و دولت‌ها بوده است؛ درحالی‌که طی جنگ اوکراین این دولت‌ها بودند که بر جنگ تمرکز داشتند. 

آنچه باعث شده جنگ غزه از نظر اهمیت در صدر موضوعات جهانی قرار گیرد، تاثیر‌گذاری آن بر اصلی‌ترین مولفه‌های زیست بشر است. به لحاظ موضوعی دو کلان مساله امنیت و اقتصاد که با امکان زندگی و رفاه درهم تنیده‌اند، دارای اهمیت بوده و هر پدیده‌ای که بتواند بیشتر بر روی آنها اثربگذارد در اولویت قرار می‌گیرد. 

جنگ غزه طی ۷ ماه گذشته بیش از هر رویداد دیگری این دو مولفه را تحت تاثیر قرار داده است. گرچه برخی پدیده‌ها در ابتدا تاثیراتی سهمگین دارند ولی اغلب به مرور از اهمیت آنها کاسته می‌شود، اما جنگ غزه هرچه به پیش رفته امواج سهمگین‌تری را روانه موضوعات کلان جهانی کرده است. اگر در ابتدا طوفان الاقصی احتمال گسترش جنگ به منطقه وجود داشت هرچه زمان به پیش رفت این احتمال نیز افزایش یافت. 

امنیت و اقتصاد جهان به جنگ غزه پیوند خورده‌اند. دلیل این پیوند ضمن آنکه به موقعیت جغرافیایی فلسطین مرتبط است بیشتر از آن به طرف‌های درگیر ارتباط دارد. محور مقاومت پس از اقدام غرب و رژیم در ایجاد ناامنی و تحریم اقتصادی در جغرافیای منطقه، تلاش کرده مشکلات مشابهی را به آنها تحمیل کنند. پس از ۷ اکتبر که غزه زیر آتش و تحت محاصره قرار گرفت گروه‌های مقاومت لبنانی و عراقی جنگ را به تل‌آویو تحمیل کردند. مقاومت لبنان مرز‌های شمالی را به آتش کشید و مقاومت عراق زیرساخت‌ها را هدف خود قرار داد. ایران و یمن نیز محاصره اقتصادی علیه رژیم را کلید زدند. 

این ناامنی و تهدید اقتصادی، اما تنها علیه رژیم اعمال نمی‌شد بلکه در دورنما و مجاورت خود حامیان صهیونیسم را نیز دربر‌می‌گرفت. گروه‌های مقاومت عراقی حملات به پایگاه‌های آمریکا را آغاز کردند و از سوی دیگر در شاخه اقتصادی اقدام یمن در دریای سرخ به چالش کشیدن رهبری غرب در تسلط بر تجارت جهانی تلقی می‌شد. یمن اعلام کرده بود تنها کشتی‌هایی را که راهی فلسطین اشغالی هستند هدف قرار می‌دهد. از این رو غرب به شکل مستقیم و در سطحی عظیم زیانی مالی را متحمل نمی‌شد، اما به شکل غیر‌مستقیم خارج شدن تسلط امنیت تجارت دریایی از دستش می‌توانست خسارتی جبران‌ناپذیر باشد.

تحولات نشان می‌دهد امنیت و اقتصاد جهان بیشتر از هر پدیده دیگری به جنگ فلسطین گره خورده‌اند. تا این جنگ ادامه داشته باشد تلاطم در شاخه‌های مختلف این دو موضوع جریان خواهد داشت. 

 امنیت
امنیت زیربنای زندگی است. بدون امنیت افراد زنده نمی‌مانند و یا فاقد آزادی هستند. بدون امنیت زندگی با هراس است و نمی‌توان به فکر پیشرفت بود. بدون امنیت همه چیز در ابهام و در معرض تردید است و از این رو انجام اقدامات بزرگ و زمانبر که می‌تواند گشایش‌های بزرگی داشته باشد، بیهوده‌اند. جنگ غزه امنیت را از جهات مختلفی در معرض التهاب قرار داده است. 

۱. حملات گروه‌های مقاومت به پایگاه‌های آمریکا در عراق و سوریه بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان را به چالش کشید. این حمله اقدامی علیه یکی از بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین ساختار‌های جهانی بود که پایگاه‌هایش سراسر کره خاکی را دربرگرفته‌اند. اگر آمریکا قصد پاسخ به آن را داشت، با افزایش زد و خوردها، تعداد کشته‌های این کشور بالا رفته و واشنگتن مجبور می‌شد در جنگی حضور یابد که با نبرد در افغانستان و عراق قابل مقایسه نبود. 

۲. آمریکا هرچند وارد جنگی بزرگ در منطقه نشده، اما ناگزیر از واکنش نظامی در عراق، سوریه و یمن شده است. در یمن انگلیس نیز آمریکا را همراهی می‌کند. این اقدامات ضمن افزایش ریسک ناامنی به رشد هزینه‌های نظامی دامن می‌زند. در برهه‌ای از جنگ مقامات نظامی آمریکایی اعتراف کردند هرهفته جنگ در دریای سرخ صد‌ها میلیون دلار هزینه دارد. 

۳. آمریکا به دلیل احتمال گسترش جنگ و همچنین برای زد و خورد‌های محدود مجبور شده سطح قوای نظامی خود در غرب آسیا را افزایش دهد که این مساله از طریق کاستن از سطح نیرو‌های آمریکایی از دیگر مناطق جهان تامین شده است. کاهش ظرفیت‌های آمریکا در این مناطقی برای واشنگتن شامل بروز ناامنی‌هایی است. 

۴. به عنوان نمونه توجه آمریکا به غرب آسیا در پی جنگ طوفان الاقصی باعث تضعیف قوای غرب در جنگ اوکراین در برابر روسیه شد که پیامد آن دست برتر مسکو در جنگ است. این کوتاهی تا جایی موثر بوده که برخی معتقدند حتی با وجود تصویب بودجه ۶۱ میلیارد دلاری برای اوکراین، تسلیحات لازم زمانی به دست این کشور خواهد رسید که در قسمتی از جنگ کار از کار گذشته است. 

۵. فعال شدن گروه‌های ضد‌صهیونیستی در غرب باعث هراس حکومت‌های غربی شده است. طی دو هفته اخیر آمریکا شاهد خیزش نهاد دانشگاه و اروپا نیز شاهد تظاهرات مسلمانان در حمایت از مردم فلسطین بوده است. 

۶. رژیم به عنوان بزر‌گ‌ترین دارایی استراتژیک آمریکا در منطقه در معرض تهدیدی جدی است. بر اساس محاسبات غرب تضعیف این دارایی استراتژیک می‌تواند امنیت این مجموعه را بکاهد. 

۷. درگیری‌ها در غرب آسیا می‌تواند به تشدید بحران مهاجرت به قاره اروپا منجر شود. این مساله به زعم مقامات اروپایی می‌تواند به افزایش جرم و جنایت و همچنین تهدیدات فرهنگی منجر شود. 

 اقتصادی

شاید باور آن سخت باشد که اقتصاد جهان به خاطر جنگ در ۳۶۰ کیلومتر مربع در غزه بیشتر از جنگ در ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع در اوکراین دچار خطر شده باشد. اوکراین ۱۷۰۰ برابر بزرگ‌تر از غزه است، اما ابعاد این جنگ فراتر از جنگ اوکراین، اقتصاد را گره زده است. 

۱. رژیم به عنوان محل سرمایه‌گذاری‌های غرب در منطقه دچار بحران شده است. تنها در یک نمونه ساخت یک کارخانه ۲۵ میلیارد دلاری شرکت اینتل که پیشرفته‌ترین شرکت آمریکایی در تولید ریزتراشه‌هاست، با مشکل مواجه شده است. 

۲. تجارت دریایی از مسیر دریایی سرخ به دلیل جلوگیری یمنی‌ها از عبور و مرور کشتی‌های تجاری رژیم دچار مشکل شده است. این اقدام تهدیدی برای آینده است. این تهدید نشان می‌دهد در صورت تشدید بحران انسانی در فلسطین، دیگران نیز که در این بحران دست دارند مجازات خواهند شد. این تهدید یک تهدید غیر‌مستقیم در خصوص مدیترانه هم به شمار می‌رود تا طرف‌های حامی تل‌آویو بدانند از آزادی عمل برای کشتار مردم فلسطین برخوردار نیستند. 

۳. در صورت وقوع درگیری‌های شدیدتر جریان انرژی از منطقه به بازار‌های جهانی دچار اخلال می‌شود. این اختلال تنها شامل کشتی‌های حامل سوخت و خطوط انتقال نیست، بلکه منابع تولید را نیز در‌بر‌می‌گیرد. عمق این اختلال تا جایی امکان پیش‌روی دارد که حتی پس از تخریب اجازه بازسازی فوری نیز به دارندگان داده نشود. 

 جنگ رژیم با چه کسانی؟ 

جنگ در غزه ابعاد مختلفی را در کلان مسائل امنیت و اقتصاد تحت تاثیر قرار داده و درگیری بزرگی را برانگیخته که در آن مجموعه‌های بزرگی حضور دارند. بسیاری از این مجموعه‌های سیاسی و انسانی پیش از این نیز در قضیه فلسطین حضور داشته‌اند، اما با توجه با ابعاد بزرگ‌تر جنگ کنونی، بیشتر از گذشته درگیر آن شده‌اند. رژیم به دلیل جنایت‌هایش نیازمند هرگونه کمکی از تمام متحدانش شده و در مقابل دشمنی‌های چندبعدی و چندوجهی را با خود برانگیخته است. در میان گروه‌هایی که به دشمنی رژیم برخاسته‌اند، همپوشانی‌هایی وجود دارد که پیچیدگی و درهم‌تنیدگی دشمنی با تل‌آویو را نشان می‌دهد. 

۱. مسلمانان با ۲ میلیارد جمعیت یک‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. آنها در سراسر جهان پراکنده شده و به شکل دولتی و یا فرودولتی دارای قدرت هستند. از میان تقریبا ۲۰۰ کشور حاضر در جهان، ۴۹ کشور دارای اکثریت مسلمان هستند. رژیم به شکل ریشه‌دارتری نسبت به گذشته با مسلمانان سرشاخ شده است. 

۲. عرب‌ها در سراسر جهان و جهان اسلام پراکنده شده‌اند، اما در قالب اتحادیه عرب ۲۲ کشور با ۴۰۰ میلیون جمعیت حضور دارند. عرب‌ها هرچند ذیل جهان اسلام دسته بندی می‌شوند، اما تحولات خاص خود را دارند. به دلیل عرب بودن زبان ساکنان فلسطین جهان عرب توجه بالا و مضاعفی به قضیه فلسطین دارد. 

۳. تمدن ایرانی با محوریت کشور ایران و سرزمین‌های مجاور، با جهان اسلام همپوشانی دارد. این تمدن و به ویژه کشور ایران بنابه دلایل امنیتی رژیم را دشمن خود می‌دانند. پس از وقوع انقلاب اسلامی دلایل سازه‌انگارانه نیز به درک از تهدید از رژیم افزوده شده‌اند. 

۴. یهودیان ضدصهیونیسم دیگر دشمنان رژیم هستند که در قضایای اخیر فعال شده‌اند. بخشی از یهودیان تشکیل کشور یهودی را برخلاف تعالیم این دین می‌دانند. تعداد دیگری از یهودیان سکولار نیز تاسیس دولت یهودی بر روی سرزمین دیگر ملت‌ها را ناپسند می‌شمارند. 

۵. یهودیان و صهیونیست‌های لیبرال غرب‌نشین جنایت‌های رژیم را بر ضد منافع خود تلقی کرده‌اند. از نگاه این گروه اقدامات رژیم با آسیب به وجهه جهانی یهودیان باعث رشد و تقویت مجدد یهودی‌ستیزی در جهان خواهد شد. 

 تفاوت‌ها با جنگ اوکراین 

ابعاد بزرگ‌تر جنگ غزه نسبت به جنگ اوکراین در این بخش بررسی شده‌اند:

۱. در جنگ اوکراین، روسیه به طور مستقیم در برابر غرب قرار گرفته است. با این‌حال در جنگ کنونی جهان اسلام به همراه آزادی‌خواهان دربرابر دولت‌های غربی قرار گرفته‌اند که صف‌آرایی بزرگ‌تری را به لحاظ جمعیتی و گسترده استقرار نشان می‌دهد. هرچند استقرار روسیه در برابر غرب شکلی نظامی دارد، اما استقرار مدافعان قضیه فلسطین در حوزه فرهنگی و اجتماعی به شدت سنگین است. 

۲. جنگ اوکراین تنها به این کشور محدود است. به شکل دقیق‌تر جبهه نبرد و درگیری تنها در جنوب اوکراین جریان دارد. نوع جنگ نیز مسلحانه است. در جنگ غزه، اما جغرافیای جنگ و زد و خورد‌ها فراتر از غزه است، به گونه‌ای که از یمن، عراق، سوریه و تا خیابان‌های غرب عرصه زد و خورد هستند. 

۳. به لحاظ اخلاقی در جنگ اوکراین، این روسیه است که دچار مشکل شده است. در جنگ غزه، اما غلبه حیثیتی با جبهه فلسطین است و صهیونیست‌ها به همراه غرب شکست خورده‌اند. 

۴. تاکنون اوکراین علی‌رغم تبلیغات گسترده جنگ موفق نشده به شکل اجتماعی حمایت کشور‌های جهان را به خود جلب کند. حمایت‌ها بیشتر دولتی بوده و یا تبلیغات رسانه‌ای باعث شده مردم در نظرسنجی‌ها و نه در کف خیابان از روسیه انتقاد کنند. با این وجود قضیه فلسطین باعث ایجاد «بسیج اجتماعی» در جهان شده است. باید توجه داشت حمایت‌ها از اوکراین بیشتر در جهان غرب بوده، اما حمایت از فلسطین گستره جهان را در‌بر‌می‌گیرد. 

۵. جنگ اوکراین شرق اروپا را تحت تاثیر قرار داده و حتی در صورت گسترش جنگ، ایستگاه اول توسعه که بالتیک است همچنان در شرق اروپا قرار دارد. این جنگ به لحاظ دریایی دریای سیاه را تحت تاثیر قرار داده و در صورت گسترش جنگ دریای بالتیک به درگیری‌ها اضافه خواهد شد تا دو دریا ملتهب شوند. دریای سیاه و بالتیک به شکل مستقیم برای کشور‌های ساحلی آن دارای اهمیت بزرگی است. 

در جنگ غزه به شکل مستقیم دو منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تحت تاثیر قرار گرفته‌اند و در عرصه دریا‌ها خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ شاهد زد و خورد بوده‌اند. این جنگ همچنین احتمال دارد به دریای مدیترانه کشیده شود که اقتصاد تمام اروپا به آن وابسته است. خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ که با شدت و ضعف درگیری‌ها در آنها ادامه دارد برای تمام جهان حائز اهمیت هستند. 

این بررسی نشان می‌دهد به لحاظ منطقه‌ای، دریا‌ها و اهمیت دریا‌ها جنگ غزه دارای برجستگی نسبت به جنگ اوکراین است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • سرمایه‌گذاری در ۱۰۰ شرکت بورسی ایران هیچ ریسکی ندارد | بزرگ‌ترین بازار بورس ناشناخته جهان مربوط به ایران است
  • تصاویر حیرت‌انگیز از شدت طوفان و باران امروز در اهواز
  • ببینید | تصاویر حیرت‌انگیز از طوفان و باران شدید در اهواز
  • بایدن در دو نسخه؛ سرکوب زنان آمریکایی و حمایت از زنان ایرانی
  • ژنرال آمریکایی: پوتین با تجربه‌ترین دولتمرد جهان است
  • تصاویر حیرت‌انگیز از بارش شدید باران و سیلاب در استان مرکزی + ویدئو
  • ۱۰ حقیقت حیرت‌انگیز درباره عنکبوت‌ها که باید بدانید
  • تشکر مردم غزه از دانشجویان آمریکایی
  • کشورهایی با ماهرترین نیروی کار
  • چرا فلسطین طی ۷ ماه جنگ همواره اصلی‌ترین موضوع جهانی بوده است؟